علی فتاحی؛ علی اکبر امین بیدختی؛ ابوالفضل دانایی
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 113-125
چکیده
توانایی بالقوه رسانهها در مدیریت بحران اجتماعی با ابزار ارتباط جمعی در سایه مدیریت درست در آنها و بر آنهاست که میتواند به صورت بالفعل درآید. بحران در صورت فقدان مدیریت درست میتواند آسیبهای غیرقابل ...
بیشتر
توانایی بالقوه رسانهها در مدیریت بحران اجتماعی با ابزار ارتباط جمعی در سایه مدیریت درست در آنها و بر آنهاست که میتواند به صورت بالفعل درآید. بحران در صورت فقدان مدیریت درست میتواند آسیبهای غیرقابل جبرانی پدید آورد؛ از اینرو محقق در این پژوهش که با هدف اصلی در این پژوهش ارائه الگوهای مدیریتی رسانه در تلویزیون در مواجهه با بحرانهای اجتماعی است، مؤلفههای مورد نیاز در مدیریت رسانه را در ارتباط با مدیریت بحران اجتماعی مطرح میکند. این پژوهش بر مبنای روش داده بنیاد و با فن مصاحبه از مدیران ارشد سازمان صدا و سیمای ج.ا.ا که با روش هدفمند انتخاب شده است، اجرا شد. مبنای نظری این پژوهش بر آرای اندیشمندان مختلف در قالب نظریه مسئولیت اجتماعی، نقشهای مدیریتی رسانه، نظریه تعادل هایدر، جریان دومرحلهای و برجستهسازی ارائه شده است. تجزیهوتحلیل دادهها هم با تمرکز بر روش داده بنیاد اشتراوس با 3 مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی دستهبندی شده است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که مدیریت رسانههای جمعی در بحرانهای اجتماعی در 4 طبقه مدیریت، جلب اعتماد، بحران و مخاطبان طبقهبندی میشود؛ به طوری که مقولههای مرتبط با هر یک از طبقات شامل مدیریت راهبردی و روانی، مخاطبان عام و خاص، رقابت فضای مجازی و اطلاعرسانی معتبر، نوع بحران و شدت بحران در الگوی ارائهشده تنظیم شده است. علاوه بر این، نتایج نشاندهنده آن است که عواملی مانند سرعت و صداقت در اطلاعرسانی، بهکارگیری روشهای نوین شناسایی و کاهش آسیبهای بحران، توجه به اقشار گوناگون جامعه، ترویج روحیه مشارکت، درک مخاطبان و آمادگی مدیران در شرایط بحران به عنوان مؤلفههای اثرگذار بر مدیریت رسانههای جمعی در بحرانهای اجتماعی به شمار میآیند. در مجموع با توجه به ارتباط بین مقولهها در الگوی بهدستآمده در پژوهش حاضر میتوان ادعا کرد که این مجموعه عوامل در صورتی که در یک بستر سازمانی مناسب قرار گیرند، قادر خواهند بود عملکرد مدیران رسانه در زمینه برنامهریزی به منظور مقابله با بحرانهای اجتماعی را بهبود بخشند.